چگونه نوشتن اهداف و آرزوها سرعت جذب خواستههایتان را چندین برابر میکند؟
«در سمیناری در لاسوگاس یکی از شرکتکنندگان نزد من آمد و گفت: چهار سال پیش، وقتی شما برای این شرکت سخنرانی میکردید به ما گفتید که اگر هدفهای نوشتهشده داشته باشیم و برای بهروز کردن مهارتهایمان پیوسته تلاش کنیم و هرگز تسلیم نشویم، میتوانیم درآمد خود را دو برابر کنیم.
او گفت: خب شما بسیار در اشتباه بودید! من در چهار سال گذشته همه رهنمودهای شمارا موبهمو اجرا کردم، ولی نهتنها درآمدم دو برابر نشد، بلکه درآمد من تا حدود ده برابر افزایش یافت.
حتی برای خودم باورکردنی نیست که امروز نسبت به چهار سال قبل یعنی پیش از آنکه خود را وقف بهتر شدن در آنچه انجام میدهم سازم، چقدر درآمدم بالا رفته است.»
قدرت نوشتن اهداف
این تجربه جالب از قدرت جادویی نوشتن اهداف، توسط برایان تریسی در کتاب «عامل تغییر باش نه معلول تقدیر» ذکرشده است.
بهراستی چه قدرتی در نوشتن اهداف و خواستهها وجود دارد؟ چگونه نوشتن اهداف و آرزوها باعث تسریع در جذب آنها میشود؟
در این مقاله درصدد پاسخ دادن به سؤالات فوق هستم.
پدیده ارتباط
کلیدیترین واژه برای درک پدیده جذب «ارتباط» است. هستی یک کل یکپارچه است که تمامی اجزای آنها در یک ارتباط و تعامل متقابل است.
این پیوستگی میان اجزای آن به بهترین شکل ممکن در این شعر زیبای امیلی دیکنسون (شاعر آمریکایی) تجلییافته است:
نمیتوانی گلی را از شاخهای جدا کنی
و دل ستارهای را نلرزانی
صائب تبریزی این واقعیت را به شکل دیگری بیان کرده است:
تاروپود موج این دریا بههمپیوسته است
میزند برهم جهان را هرکه یک دل بشکند
مکانیسم نوشتن
برای درک روند جذب خواستهها از طریق مکانیسم نوشتن و نیز پیوستگی هستی، آگاهی از چند واقعیت و اصل اساسی، ضروری است.
اصل اول:
هر شی چیزی بهجز ارتعاش نیست. چیزی به نام جامد و ماده وجود ندارد.
حواس پنجگانه و چشم ظاهربین دنیایی مادی، جامد و منفصل از هم به ما گزارش میدهد.
در اطراف خود اشیایی را میبینیم که از هم جدا و متمایز است؛ مثلا صندلی دارای حدومرزی است که آن را از میز جدا میکند.
اما وقتی با چشمانی کوانتومی به دنیا مینگریم و اجسام را به ریزترین اجزای آن تقسیم میکنیم وارد دنیای غریبی میشویم. متوجه میشویم در دنیای زیر اتم همهچیز شامل ذرات و امواج است. هرشی چیزی جز ارتعاش نیست.
چشم اشیا را میبیند اما قادر به روئیت ارتعاش نیست. این بدین معنی است که هر موجودی اعم از جاندار یا بیجان، هرآن چه لمس یا دیده میشود در ارتعاش است.
اصل دوم:
در سطح کوانتومی حدومرزی بین اشیا وجود ندارد، بلکه کل هستی یک میدان بههمپیوسته ارتعاشی است. نهتنها بنیآدم که کل کائنات اعضای یک پیکرند.
یگانگی و پیوستگی هستی توسط دیپاک چوپرا اینگونه توصیف میشود:
«تصور کنید که دو شمع بافاصله تقریبی یک متر روی میز شما قرار دارند. آنطور که چشم شما احساس میکند، به نظر میرسد که این دو شمع جدا و مستقل از یکدیگر هستند. بااینحال نور ناشی از این دو شمع اتاق را با فوتونها روشن میکنند.
تمام فضای میان آنها بهوسیله روشنایی باهم ارتباط دارد و بنابراین در سطح کوانتوم این دو شمع جدا نیستند.
حالا یکی از شمعها را در شب از اتاق بیرون ببرید و آن را در برابر ستارهها قرار دهید.
نقاط نورانی موجود در فضا ممکن است میلیاردها سال نوری با شما فاصله داشته باشند، اما در سطح کوانتوم هر ستاره با شمع شما، مانند همان شمعی که در اتاق باقیمانده است در ارتباط است.
وقتی به شمع و ستارگان واقع در دوردست نگاه میکنید، فوتونهای نور از هردو آنها به شبکیه چشم شما میرسد.
از تخلیه شدن الکتروشیمی که به فرکانسهای ارتعاشی متفاوتی از نورهای مرئی تعلق دارند نورهایی به چشم میخورند، بااینحال اینها جملگی به میدان الکترومغناطیس واحدی تعلق دارند.
بنابراین شما شمع یا ستاره دیگری هستید که تمرکز محلی آنها از ماده و انرژی میدان بیانتها منشا میگیرد که شمارا احاطه کرده و از شما حمایت میکند.»
اصل سوم:
اصل اول بر اساس این واقعیت بود که هر مادهای به هراندازهای که باشد فرکانس دارد.
اصل سوم میگوید هر ماده در فرکانس مخصوص به خود مرتعش میشود.
درواقع فرکانسها نمونهای از امواج هستند.
هر کلامی که از دهان ما خارج میشود، هر کلمهای که نوشته میشود، هر طرحی و عکسی همه و همه فرکانس مخصوص به خود را دارد.
اصل چهارم:
تشابه ارتعاشی. فرکانسهای همانند باهم ارتباط برقرار میکنند. این اصل توسط دیاپازون قابلاثبات است.
دیاپازون عبارت از میلهای است که به شکل U خمیده شده است. با آن سازهای موسیقی را کوک میکنند.
دیاپازون و ارتعاش
در علم فیزیک آمده است اگرچند دیاپازون به اشکال و جنسهای مختلف که ازلحاظ طولموج و فرکانس باهم فرق دارند را کنار هم چیده و به یکی از آنها ضربهای بزنیم هر یک از آنها بهصورت متفاوتی به لرزش درآمده و با فرکانسهای مختلف ولی مختص به خود در محیط پیرامون خود ایجاد صدا میکند.
نکته جالب اینکه اگر ما یک دیاپازون دیگری را که فقط شبیه به یکی از دیاپازونهای موجود ماست را نزدیک به این دیاپازونها قرار دهیم و بهآرامی به آن ضربهای وارد کنیم خواهیم دید که از میان تمام این دیاپازونها فقط آن دیاپازونی که ازلحاظ مشخصات شبیه این دیاپازون ضربه خورده است به ارتعاش درمیآید.
هر فکر و نوشتهای دارای ارتعاش است. نوشتههای مثبت ارتعاشات مثبت و نوشتههای منفی ارتعاشات منفی از خود ساطع میکنند. نوشته دارای قدرت است. آنها قادرند بر هستی اثر بگذارند.
آب هوشمند!
اثر ارتعاشات مثبت و منفی پیامهای مکتوب، بر روی آب توسط «ماسارو ایموتو» نویسنده ژاپنی به اثبات رسیده است. ایموتو معتقد است مولکولهای آب در مقابل کلمات و افکار انسانها سریعا عکسالعمل نشان میدهند.
او آزمایشهای خود را اینگونه انجام میدهد:
مقداری آب را در ظرفی ریخته سپس افکار مثبت یا کلمات زیبا را برای آن آب میخواند یا القا میکند و بلافاصله آب را منجمد کرده و از مولکولهای یخ عکس میگیرد. همین کار را باهمان آب و این بار با کلمات منفی یا افکار زشت تکرار میکند.
او معتقد است تصویر اول شکل هندسی ششوجهی زیبایی دارد و تصویر دوم فاقد شکل منظم هندسی است و اصلاً زیبا نیست. وقتی بر روی ظرف آب کلمات مثبت چون «متشکرم» نوشته میشود بلورهای زیبا و متفاوتی به وجود میآید تا زمانی که کلمات منفی مانند «از تو متنفرم» ارائه میشود.
آزمایش روی برنج
وی در آزمایشی دیگر از دو بطری برنج سفید پختهشده استفاده کرده است.
روی هرکدام برچسب زده میشود. روی یک برچسب «متشکرم» و دیگری «احمق» زده میشود.
در ضمن هرروز با صدای بلند نوشتهی روی بطری تکرار میشود. یک ماه بعد، برنج دارای برچسب «متشکرم» تخمیر و زردرنگ شده بود و برنج دارای برچسب «احمق» فاسد و سیاه!
فکر یعنی ارتعاش
هر فکری دارای ارتعاش است، هر عبارت تاکیدی با فرکانس مشخص در کائنات طنین میافکند و از همه مهمتر هرآن چه مکتوب میشود ارتعاشی منحصربهفرد از خود ساطع میکند.
فکر شما لحظهبهلحظه تغییر میکند، مطمئنا نمیتوانید بهطور مرتب عبارات تاکیدی را بکار ببرید اما نوشتن اهداف و آرزوها یعنی خلق یک منبع ارتعاشی مثبت که بهطور دائم و پیوسته حتی زمانی که به اهدافتان نمیاندیشید شمارا با خواسته و رویهایتان متصل کرده و زمینهساز جذب آنها را فراهم میکند.
مکتوب کنید
نگاهتان را به هستی تغییر دهید. شما جدا و مجزا از کائنات نیستید. جهان یعنی یک میدان انرژی بههمپیوسته. هر احساس، اندیشه و نوشته شما انرژی ارتعاشی دارد و با معادلهای فیزیکی آنها در جهان هم طنین میشود.
اهداف، برنامهها و نتایج موردنظر خود را مکتوب کنید. بهتر آن است هرروز چند دقیقه برنامههای کلان زندگی خود را در دفتر اهداف خود بنویسید. با مرتب نوشتن اهداف به بالاترین سطح انگیزه و اشتیاق نیز میرسید.
هیچ راهکاری مانند توجه و تفکر به اهداف شعلههای انگیزه را در درون انسان شعلهور نگاه نمیدارد. نوشتن اهداف بهترین راهکار موثر برای حفظ تمرکز است.
این نوشته مقدمه خوبی برای درونی کردن عادت نوشتن اهداف و خواستههای شخصی است.
تاثیر نوشتن اهداف
طبق آمار تنها سه درصد از افراد, اهداف خود را می نویسند و این سه درصد نسبت ب نود و هفت درصد بقیه, موفقیت بیشتری کسب می کنند.
دلیل این موضوع چیست؟
اگر شما هدف و طرحی داشته باشید, روی مجموعه ای از راهکارها متمرکز می شوید و به جای آنکه دچار حواس پرتی و انحراف از مسیر شوید, وقت شما از ابتدا تا انتها, روی خط مستقیمی متمرکز می شود.
به همین دلیل است که انسان های دارای هدف, دستاوردهای بیشتری نسبت به انسان هایی بدون هدف دارند.
مشکل آنجاست که همه فکر می کنند برای خود هدف هایی دارند, در حالی که آنها در واقع امیدها و آرزوهای آنان است.
آرزو یک هدف بدون انرژی و انگیزه است و امید یک راه حل نیست.
اهدافی که روی کاغذ نیایند و طرحی برای رسیدن به آنها ریخته نشود, شبیه فشنگ های بدون باروت هستند.
انسان هایی که اهداف نوشته شده ندارند, هرگز مهارت اصلی مورد نیاز برای رسیدن به موفقیت, یعنی تلاش منظم و پشتکار برای رسیدن به هدف, را کسب نمی کنند.
مشخص کردن منظم اهداف, طرح ریختن برای رسیدن به آنها و هر روز روی آنها کار کردن, احتمال رسیدن به اهداف را ده برابر افزایش می دهد.
این بدان معنا نیست که مشخص کردن اهداف, موفقیت را تضمین می کند, بلکه احتمال موفقیت را ده برابر افزایش می دهد.
چرا نوشتن اهداف اینقدر اهمیت دارد؟
نوشتن آرزوها و اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست. اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط ۵% از جمعیت جهان واقعاً برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعاً در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشد، که آرزوی داشتنش را دارند.
نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد می کند. بااینکه فقط عمل نوشتن اهداف می تواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهدافتان را مرور کنید. یادتان باشد، هرچه تمرکز بیشتری روی اهدافتان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.
نوشتن اهداف به شکل مثبت
برای آنچه که می خواهید کار کنید نه آنچه که می خواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهدافمان را می نویسیم این است که دستورالعمل هایی برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم. ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارامد است، نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمی کند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعمل هایش است. هرچه دستورالعمل های شما مثبت تر باشد، نتیجه مثبت تری هم به دست می آورید.
همچنین مثبت فکر کردن در زندگی روزمره به شما در رشدتا بعنوان یک انسان کمک می کند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.
نوشتن اهداف با جزئیات کامل
به جای اینکه فقط بنویسید، “خانه نو”، بنویسید “یک خانه ۳۰۰ متری با چهار اتاق خواب، ۳ حمام دستشویی، و چشم انداز کوهستان روی یک زمین ۱۰۰۰ متری”.
یکبار دیگر داریم به ذهن ناخودآگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء می دهیم تا روی آن کار کند. هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضح تری به دست می آورید. هرچه نتیجه تان دقیقتر باشد، ذهن ناخودآگاهتان کارامدتر خواهد شد.
آیا میتوانید چشمانتان را ببندید و خانه ای که در بالا اشاره کردن را تجسم کنید؟ دورتادور خانه قدم بزنید. در آستانه در اتاق اصلی بایستید و مهی که روی کوه ها را گرفته تماشا کنید. به باغچه پر از کوجه فرنگی، لوبیا سبز و خیار نگاه کنید. می توانید ببینید؟ پس ذهن ناخودآگاهتان هم می تواند.
نوشتن اهداف به زمان حال
اهدافتان را به زمان حال بنویسید. این کار باعث می شود ذهن ناخودآگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید “در آینده لاغر خواهم شد” ذهن
ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است وارد عمل نمی شود.
پس اهدافتان را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند.
بازنویسی اهداف
وقتی کلمات نوشته شوند و بعد دوباره نویسی شوند، حداکثر تاثیر را خواهند داشت. پس به یکبار نوشتن راضی نشوید. اهدافتان را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزه دهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفیدشان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاحشان کنید. همینطور به این اصلاح کردن ها ادامه دهید.
نوشتن اهداف اولین قدم برای واقعی تر جلوه دادن آنهاست. بعضی وقت ها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین برنامه ریزی برای آنها نیز ساده تر می شود .
همین الان یک تکه کاغذ بردارید مثلا کاغذ آچاریک ساعت وقت بگذارید و هر چه که می خواهید به آن دست پیدا کنید با ذکر دقیق تاریخ بنویسید اگر در زمان تعیین شده به آن چه می خواستید نرسیدید ناامید نشوید صبر داشته باشید
به ابتدای متن توجه نمایید : فقط ۵ ٪ از جمعیت جهان برای خود هدف تعیین می کنند
امیدوارم شما جزء این ۵ ٪ باشید
گردآوری و بازنشر: خاتون آنلاین
سیموری خنج...
ما را در سایت سیموری خنج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ایمان اصلاحی simori بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 18:49